اميرحسين اميرحسين ، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

آبنبات

سه باره رفتم سلمونییی ...

1391/11/18 0:31
نویسنده : ماماني
831 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه ی دوستان گلم

امروز من و امیر حسین رفتیم خونه ی آنا جونش (مامان بنده) بعد از اونجا چون از دیروز وقت گرفته بودیم با زن دایی سعید رفتیم آرایشگاه کوکی تو فرمانیه برای بار سوم طبق معمول همیشه آقا پسری تا وارد اونجا شد بنا رو گذاشت به گریه کردن که بیم بیییممم هونمون هونمون یعنی بریم بریم خونمون خونمون بعدکه یخش وا شد دیگه ما رو ول نکرد سرسره سرسره بعد آهنگ بعدی دوباره دوباره خلاصه کار اون آقای آرایشگر رو به اتمام بود که با یه لحن با مزه ای گفتی تموم شد اون بنده خدا هم گفت بله عمو جون تموم شد بعد ازت پرسید بادکنک چه رنگی میخوای گفتی زرد بعدم اومدیم خونه اینم عکساش

اااااااااااااا این که آقای بادکنکه ههههههههه ههه بی مزههههه سبزسبز

این امیر حسینهههههههههه   هوراهوراهورا

اینم یکی دیگه

arayeshghah

خوب این از این

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مرجان مامان آران
18 بهمن 91 12:50
وای وای چه خوشگلللللللللله پسرمون مبارکهههههههههه


ممنونم خاله جونش
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آبنبات می باشد